امین بامیانی

ساخت وبلاگ

برای سیاست مداران افغان اولویت کسب کرسی در دولت و تامین منافع کلان اقتصادی شان است.

نویسنده : امین بامیانی

در روزگار شوم کرونا، اخبار پیش رفت مذاکرات میان تیم های عبدالله و غنی بر سر تقسیم قدرت و تشکیل دولت هم دلگیر است و هم رقت انگیز. بحث اصلی روی تقسیم کرسی ها و منابع است و تورم تشکیلات دولت تا همه از خوان پرنعمت و خدادادی در شهر بی پرسان بی بهره نمانند. امتیاز دادن برای جلب وفاداری است و دوام وضعیت موجود سیاسی.

تنها اهمیت توافق دو رقیب سیاسی در این است که در جاده های کابل دو باره به جان هم نخواهند افتاد و اوباشان شان با کلاشنیکوف ها و آر پی جی ها ما را به سال های جنگ داخلی پرت نخواهند کرد. همه به این خوش اند که <<اندیولان سیاسی و قومی>> مصروف لقمه زدن در دور دسترخوان غارت اند. دولت در افغانستان از نهاد خدمت گزاری به مردم، به منبع ثروت اندوزی، تغذیه شبکه های سیاسی و قومی تغییر شکل داده و از این خاطر کسی توقع ندارد که توافقات سیاسی به منظور افزایش سطح کارامدی دولت باشد.

نکته غم انگیز این است که هیچ کسی حتا ادای اصلاحات را نیز در نمی آورد؛ همه چیز از پرده بیرون افتاده است. عبدالله برای بقای سیاسی خود مبارزه می کند و غنی هم می کوشد که به هر قیمتی باید ارگ را حفظ کند. در این میان، دستگاه تبلیغاتی ارگ و اراکین دولتی به شدت فعال است و در بیرون از دولت اندیوالان سیاسی به جان هم افتاده اند. برخی از متحدان دیروزی عبدالله منتظر اند که غنی به آن ها سفارت و وزارت بدهد و به عبدالله طعنه معامله گری را می دهند. نمایشی چنین مضحک و بی شرمانه، تنها ماهیت سیاست در افغانستان را به نمایش می گذارد.

توافق عبدالله و غنی ارزشی بیش تر از جلوگیری از یک درگیری داخلی ندارد و وضعیت موجود به حالت خود باقی خواهد ماند. غنی که خود را عقل کل مملکت و متخصص دولت سازی می دانست، وامانده تر از هر زمانی وانمود می کند که همه چیز در کنترلش قرار دارد؛ ولی هیچ چیزی بیش تر از اپیدمی کرونا ناتوانی آقای دولت ساز و شرکایش را به نمایش نگذاشته است.

حکومت نه تنها مردم را به رعایت قرنطین متقاعد نکرد، بلکه بی باوری آن ها را به کل قضیه نیز تشدید کرده است. مردم هیچ تصور روشنی از دامنه شیوع ویروس نداشته و نهایتاً تصور می کنند که یک خطر جدی صحی آن ها را تهدید نمی کند. سیاست اطلاع رسانی دولت خیلی ابتدایی بوده و تخصص لازم برای مدیریت افکار عامه در برخورد با بحران شیوع کرونا در ارگ و وزارت صحت وجود ندارد. مردم هم به دولتی اعتماد ندارند که معاون اول آن با اعتماد به نفس کاذب به مردم گفت که آن ها برای مهار کرونا آماده اند، ولی حتا تنها شفاخانه اختصاصی مداوای بیماران کرونا در کابل هم وضعیت اسفناک داشته و دارای امکانات خیلی ابتدایی مانند دستگاه های تنفس مصنوعی است. تصور کنید که یک باره خیلی از بیماران کرونا به این شفاخانه هجوم بیاورند و داکتران باید با چندپایه دستگاه تنفس مصنوعی و وسایل محافظتی قلیل به مداوای آنان بپردازند.

جالب است که تدابیر دولت نه تنها به گسترش کرونا که به فقر وحشت ناک نیز دامن زده است. قرنطین، مردم را از سطح شهر به خانه ها نکشانید و بستن دکان ها فقط رزق مردم را گرفت. دولت درمانده که همانند کشورهای دیگر از کمک مالی به مردم در جریان قرنطین عاجز است، شروع به توزیع نان خشک برای نیازمندان کرد، اما تجمع مردم برای گرفتن نان خشک به گسترش هرچه بیش تر کرونا یاری رسانده است. در عین حال، این اقدامات ناچیز فرصتی برای نمایش بی مزه و شرم آور اراکین دولتی چتری دار شده است تا گویا به مردم نشان دهند که برای آن ها کاری انجام می دهند. آیا آن ها خیال می کنند که مردم این قدر، در حد شهردار کابل، ساده لوح اند؟

توافق غنی و عبدالله تحت شرایط اضطراری موجود و فشارهای ایالات متحده صورت خواهد گرفت، اما این آغاز ماجرا است. طالبان جای اپوزیسیون سیاسی مشروع دولت را خواهند گرفت، اما این اپوزیسیون به دنبال ساقط کردن نظام خواهد بود و نه تقسیم و یا اصلاح آن. طالبان یک پروژه رادیکال مذهبی و استخباراتی منطقه ای است که باید سیر تاریخی دولت در افغانستان را برای همیشه تغییر دهد؛ یعنی به جای دولت مستقل شبه ملی گرای قومی ضد پاکستان یک دولت وابسته مذهبی به وجود آید که منافع امنیتی پاکستان را تامین کند. هدف پروژه طالبان، پاسبانی از سرحدات پاکستان در برابر تحریکات قومی ارگ است که هنوز به داعیه ملی گرایی پشتونی فراسرحدی اعتقاد راسخ دارد.

در این وضعیت همه چیز به حالت تعلیق در می آید. جلسات بی محتوای کابینه و نشست ها و دستورات آقای دولت ساز فقط بر حول تصمیم های جزیی و اغلب مردم فریب خواهد چرخید. مثلا وی به وزیر انرژی و آب دستور خواهد داد که هرچه زودتر افغانستان را از لحاظ تولید برق بی نیاز ساخته و یا تمام آب های جاری را با ساخت بند های آب گردان کنترل کند. این گونه دستورات برای کنترل نارضایتی ها است که تلاشی است به شدت بیهوده.

این توافق یک واقعیت دیگر را نیز نشان می دهد که برای سیاست مداران افغان اولویت کسب کرسی در دولت و تامین منافع کلان اقتصادی شان است. غنی به برگزاری انتخابات شفاف پای بند نماند و هدف خود را حفظ ریاست جمهوری توسط یک پشتون به هر قیمت ممکن تعیین کرد. او برای تحریک طرف داران خود احساسات قوم گرایانه را در میان رای دهنده گان پشتون به خصوص جوانان و تحصیل کرده ها تقویت کرد. اکنون کار به جایی رسیده است که انتخابات برای تیم غنی چیزی جز حفظ کنترل دولت به دست دولت مردان پشتون نیست و حامیان شان نیز با همین انگیزه به پای صندوق رای می روند.

او با این که ادای غازی امان الله خان و سردار داوود خان را برای تشکیل یک دولت قوی و پیش رو در آورده است، اما در واقعیت امر پروژه دولت سازی وی چیزی جز حفظ دولت توسط یک تیم و یک قوم نبوده است.

در جانب مقابل، داکتر عبدالله جنجال های انتخاباتی را وسیله ای برای تداوم نفوذ سیاسی خود ساخت. نهایتاً، وی ثابت کرد که سیاست مداری بی برنامه و بی هدف است که حتا در سطح گفتار هم حرفی جدی برای اداره کشور و تغییرات در سطح ملی ندارد. او را شاید بتوان رای اعتراض رای دهنده گان غیر پشتون به اشرف غنی احمدزی توصیف کرد. او اکنون بی هیچ شرمی از مردم از داعیه اصلاحات دست کشیده و به نظام ریاستی دیکتاتور برای همیشه تن داده است. در حال حاضر، اولویت وی حفظ منافع شخصی و قوماندانان چهار طرفش است.

این تراژدی سیاسی بیش تر از هر زمانی برای ما افغان ها فاجعه بار است. در یک سو مشتی دولت مردانی بی کاره و مردم فریب قرار دارند و در سوی دیگر دشمن سیاه پوش قسی القلبی که این ملت را به قرون وسطا می برد و آن را برده جاهلیت و تسلط خارجی می نماید.

اصـــــــــــــــــــولیــــــــت ...
ما را در سایت اصـــــــــــــــــــولیــــــــت دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 5osolyat9 بازدید : 155 تاريخ : چهارشنبه 4 تير 1399 ساعت: 0:18