انجنیر عزیز

ساخت وبلاگ

به مناسبت بیستمین سالگرد سوگمندانۀ وفات ببرک کارمل

رهبر فــــقــید خلق افغانستان

انجنیر عزیز

کابل - افغانستان

7 قوس 1395

تا که مردم و تاریخ است ببرک کارمل در اندیشه ها و عقایدش زنده است. او به خاطر حق تعین سرنوشت مردم توسط خود مردم در جنبش مشروطه خواهی و هم اتحادیۀ محصلین سهم فعال داشت و تحت فشار هیچ زورگوی و حاکم جبار تسلیم نشد. ببرک کارمل در راه عقیدت محرومیت از تحصیل، شکنجه، تبعید و زندان را تحمل نموده و هر بار مصمم تر، معتقد تر و پرانرژی تر از پیش به مبارزه می پرداخت. وی که نمونۀ عالی و بی مثال از استواری بود مکتب وطندوستی را بنیاد نهاد که در آن هزاران انسان این سرزمین درس وحدت، وطندوستی ومردم دوستی را فراگرفتند و به خاطر ترقی افغانستان، برقراری عدالت اجتماعی تا پای جان می رزمند و از نسلی به نسلی دیگر انتقال داده میشود که از جملۀ هزاران مثال میتوان از عبدالرحمن، میراکبرخیبر، دکتورس اناهیتا راتبزاد، محمود بریالی و دکتور نجیب الله نام برد.

دشمنان مردم که به دستور مرتجعین و جهان خواران خواب سقوط این اندیشه ها را میدیدند باید به تجربه دریافته باشند که وی نمرده است.

مرد نکــــــــو نــــام نمـیرد هرگز مرده آنست که نامش به نیکوئی نبرند

با گذشت هر روز از تاریخ نام، شخصیت، مکتب و اندیشه هایش نه تنها در افغانستان بلکه فراتر از آن جایگاه خود را میابد.

زیباساز

ببرک کارمل به رفاه خانوادگی ونعمات مادی پشت کرده، راه سعادت مردم وترقی وطن را برگزید. از ماموریت عادی تا ریاست های شورای انقلابی - دولت جمهوری دموکراتیک و منشی عمومی حزب مسئولیت های اول را بر دوش داشت، مگر جز مکتب وطندوستی بحیث

ارث معنوی - هیچ ارثیۀ مادی اعم از خانه، زمین و سرمایه از خود به جا نگذاشت. اخیر عمر و دوران مریضی اش را در خانۀ کانتنری در شهر حیرتان بسر می برد.

اطاعت به جز از خدمت خلق نیست به تسبیح و ســجاده و دلـــق نیست

متاسفانه این شخصیت بی بدیل، معلم توانا و رهبر بزرگ بتاریخ 14 قوس 1375 به ابدیت پیوست. جمع کثیری نمایندگان ولایات، شهرها وولسوالی ها از سراسر افغانستان شمامل مردان، زنان، جوانان، کارگران، دهقانان، پیشه وران، روحانیون، روشنفکران و شخصیت های ملی آخرین دیدار از وی نموده و در میان اشک و اندوه در شهرک حیرتان به خاک سپرده شد.

روحش شاد یادش گرامی ورهروانش پر بار باد.

ببرک کارمل سال ها پیش پرچم مبارزه علیه استبداد و ارتجاع را بر افراشت و در سیاست خارجی از طینت اشغالگران جهانخوار مردم را با خبر میساخت وبا رد هیولای دوسر(ارتجاع و جهان خوار اشغالگر) صلح را درجهان مدنظرداشت.

حال برای همه مردم آشکار است که جغرافیای افغانستان اشغال شده است. دولت افغانستان مستقل نه بلکه وابسته است، چون با رعایت قانون اساسی بوجود نیامده و اساس و بنیاد آن را توافق جان کری وزیر خارجه ایالات متحدۀ امریکا تشکیل میدهد. درگردن مردم افغانستان بدون آنکه خود بدانند طوق غلامی پیمان های ستراتیژیک اشغالگران انداخته شده است.

این آشکار است با ظرافت تمام از لحاظ سیاسی با واژه های مورد علاقۀ مردم چون دموکراسی، انتخابات، تساوی حقوق زن و مرد - فساد، تروریزم، مواد مخدرو ........ پنهان میگردد و هدف اصلی اشغالگر جهان خوار استحکام دولت وابسته به خود و در نهایت برآورده ساختن منافع ملی واسترایتژیک خود شان می باشد و می کوشند تا بصورت مخفی و در عقب پرده جلو دار سازمان های مترقی مهره های استخباراتی خود را قرار داده و در فرصت های

لازم و به منظور افتراق آن ها را در مقابل احزاب و سازمان های ملی - ترقی خواه و عدالت پسند قرار دهند. هنر مبارزۀ سیاسی لازم است تا از آن جلوگیری شود.

قدرتمندان جهان خوار بحران های تحت کنترول می آفرینند که نمونه های آن در شرق میانه یعنی عراق، سوریه، لیبیا، یمن و ....... به وضاحت دیده شده است و در افغانستان هم تحت نام های مجاهد، طالب، القاعده و داعش چنین پروژه ها را عملی نموده اند. تبصره ها و چشم دید های مردم ما از نشست و پرواز طیارات در نقاط تحت تسلط مخالفین مسلح بی مورد بوده نمیتواند.

مقاومت و مبارزه مردم در سراسر جهان میرساند که تئوری جهان خواران یعنی پایان تاریخ و یک قطبی شدن جهان شکست خورده است. قدرتمندان جهان خوار اکنون بنابر منافع شان منقسم شده اند که تبلور آن در وجود سازمان های سارک - شانگهای و بیرک انعکاس می یابد. رقابت و مبارزه بین قطب ها نسبت به زمان جنگ سرد شدت کسب نموده است.

ببرک کارمل فقید به ما می آموزد که در چنین حالت باید با تحلیل دقیق وضع - ظرافت ها و مرزبندی های هر مرحله را تشخیص راه های رسیدن به اهداف را روشن نموده هوشیارانه، هنرمندانه و متحدانه - نه بطور جداگانه وپراگنده برای نیل به آن، مبارزۀ مردم را رهبری نماید. برای حاکمیت های وابستۀ جهان خواران وسلطه جویان بهانه برای سرکوبی وتبدیل ساختن افغانستان به سوریۀ ثانی را ناممکن یا به حد اقل کاهش بدهد - این عین مبارزۀ طبقاتی است. در برخی از کشور های اروپایی مبارزین توانسته سرمایه داری را تا سرحد قبولی دولت های رفاهی عقب برانند. البته اشاره به این مطلب بدان معنا نیست که عین شیوه های مبارزاتی چنین کشور ها کاپی شود، هدف تشخیص مراحل، ظرافت های بین هر مرحله و هدفمندی آن منطبق بر شرایط جامعۀ خود ما می باشد.

مثلاً اولتر از همه مردم از موجودیت طوق های نامرئی غلامی پیمان ها در گردن شان آگاه شوند و دولت وابسته را تحت فشار متداوم و متواتر قرار دهند که بر امریکا و ..... فشار

بیاورند تا در سرکوبی مخالفین مسلح در کنار قوت های کشور ما سهم فعالتر از پیش بگیرند. ثانیاً نیروی مسلح قدرتمند ما را تحت نام های دی دی آر و غیره که عمداً از بین بردند حال باید آنرا تنظیم، تجهیز و تسلیح سازند. ثالثاً دولت وابسته باید در جا به جایی کادرها به عوض اصول تکنوکراتی - تنظیمی - سمتی و قومی، وطندوستی و شایستگی را در نظر بگیرد. پس از نیل به این اهداف پایگاه های نظامی نخست از محلاتی که غیر ضروری به نظر میرسد برچیده شده وتماماً سازوبرگ نظامی آن به قوت های مسلح افغانستان تسلیم داده شود و در فرجام کشوراز موجودیت چنین پایگاه ها کاملاً پاک شود.

به همین ترتیب در عرصه های سیاسی - اقتصادی و اجتماعی مبارزات مرحله بندی شود. ظرافت های مراحل تشخیص گردد و با هنرمندی غرض فتح مراحل و انتقال به مراحل بعدی و بالاتر، مبارزات مردم تا سرحد ثبات و خود کفایی رهبری شود.

نیروی ما در وحدت ماست

انجنیر عزیز

کابل - افغانستان

7 قوس 1395

اصـــــــــــــــــــولیــــــــت ...
ما را در سایت اصـــــــــــــــــــولیــــــــت دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 5osolyat9 بازدید : 245 تاريخ : جمعه 6 اسفند 1395 ساعت: 19:58